چه در کتاب ابن تیمیه و چه بعد از او ابن قیم جوزیه که از شاگردان ابن تیمیه بود و ناشر افکار او ، که در کتاب زاد المعاد ، ص۶۶۱ حرف ابن تیمیه را در آنجا مطرح میکند . وچه در فتاوای لجنۀ افتاء عربستان سعودی یک مورد وجود ندارد که آنها جهت این فتوا وعمل خود به یک آیه از آیات قرآن استناد کنند .
بلکه به عکس درکتاب فتاوی اللجنه الدائمه،کتاب هیأت افتاءعربستان دربیست جلد است، درج۶، ص۲۷۰ سؤال شده که آنهایی که برای امامان و بزرگان حرم میسازند و گنبد و بارگاه میسازند ، استناد میکنند به آیۀ شریفۀ : قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا .الکهف / ۲۱
واین آیه نشان میدهدبراین که ازدیدگاه قرآن حرم سازی وبنای برقبورصالحان یک امرمشروع ومحبوب خدای عالم است؛چون بعدازاین قضیه اگرچنانچه شرک وبتپرستی بود،خدای عالم بایدیک اشارهای میکرد؛ولی متأسفانۀ لجنۀ افتای عربستان سعودی که دررأسش بن بازونائب رئیسش عبد الرزاق و…بود وقتی به این آیه رسیدند،گفتند : أنّ الذین قالوا ذلک هم أصحاب الکلمه والنفوذ ، ولکن هل هم محمودون أم لا ؟ فیه نظر لأنّ النبی ( ص ) قال : «لعن الله الیهود والنصارى اتخذوا قبور أنبیائهم وصالحیهم مساجد»یحذر ما فعلوا ، ففهم من هذا أن الله لم یقرهم علیه.
اینهایی که میگفتند ما بر روی قبور اصحاب کهف باید مسجدی بسازیم و خدا را عبادت کنیم ، معلوم نیست که آدم های خوبی بودند یا آدمهای بدی بودند .
این واقعاً جای تأسف است که از بالاترین مقام علمی یک مذهب ، یک مکتب و یک فرقه که وقتی میخواهد پاسخ بدهد این طور مبغضانه و متعصبانه فتوی صادر میکند.
فقط گویا درزیرآسمان کبود،ابن کثیردمشقی دراین باره اظهارنظر کرده است.آنچه راکه آقای طبری که به تعبیر این تیمیه کتاب تفسیرش خالی ازموضوعات وجعلیات است،درتفسیرج۱۵،ص۲۸۱وابن جوزی درزادالمسیر، ج۵،ص۸۱،فخررازی درتفسیرکبیرش،ج۲۱،ص۱۰۵،ابوحیان اندلسی درکتاب بحرالمحیط،۶، ص۱۰۹،سیوطی در درالمنثور، ج۴ ، ص۲۱۶ ، و … گفتهاند که مراد از کسانی که میخواستند مسجد بسازند ، موحدها بودند .
جالب این است که زمخشری در کتاب الکشاف ، ج۲ ، ص۴۷۷ وقتی به این جا میرسد ، میگوید :
(قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ)من المسلمین وملکهم وکانوا أولى بهم وبالبناءعلیهم( لنتخذن )على باب الکهف(مسجدا) یصلى فیه المسلمون ویتبرکون بمکانهم .
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل، ج ۲، شرح ص ۴۷۷، تفسیر النسفی، ج ۳، ص ۸ .
برای این که موحدین در آنجا نماز بخوانند و بر قبول اصحاب کهف تبرک بجویند .
ولی متأسفانه میبینیم که لجنۀ افتاء عربستان سعودی نظر این همه از مفسرین و بزرگان را کنار میزند و میآید به نظر ابن کثیر سلفی متعصب که واقعاً انسان وقتی صفحه صفحۀ آثارش را میخواند ، اثر تعصب کور کاملاً در کتاب ایشان مشهود است ، به نظر او استناد میکند .
وهابیها نه تنها از آیات قرآن هیچ دلیلی ندارند ، بلکه دلیل قرآن بر خلاف نظر اینها است .
اینها عمدتاً به حدیث أبی الهیاج استناد میکنند که یکی از راویانش وکیع است که از او تعبیر میکنند که مدلس بوده و تدلیس میکرده است . که تدلیس در نزد اهل سنت از گناهان نابخشودنی است .
از قول شعبه نقل میکنند که میگفت :التدلیس فی الحدیث اشد من الزناء .
یا میگوید:لأن أزنی أحب إلیّ من أن أدلّس .من زنا کنم برایم گواراتر است تا تدلیس در روایت کنم .
تا آنجایی که میگوید :خرّب الله بیوت المدلّسین، ما هم عندی إلاّ کذّابون.
الکفایه فی علم الروایه – الخطیب البغدادی – ص۳۹۵ – دار الکتاب العربی بیروت .
خدا ویران کند دودمان مدلیسن را . مدلسین جز دروغ پردازان در نزد من چیزی دیگری نیستند .
و همچنین اگر به دلالت حدیث هم برسید ، کاملاً روشن و واضح است که دلالت حدیث بر آنچه که امروز وهابیت به آن استدلال میکنند ، نیست . اگر سند هم صحیح باشد و صرف نظر کنیم از ضعف سند آن و بگوییم که این حدیث از صحیح مسلم ، ج۳ ، ص۶۱ آمده است ، از نظر دلالت کاملاً مخدوش است .
هیچ دلیلی برای تخریب حرم ائمه نیست ؛ بلکه مراد از این عبارتی که هست :وَلاَ قَبْرًا مُشْرِفًا إِلاَّ سَوَّیْتَهُ .
تسطیح قبور در مقابل تسنیم قبور است . تسنیم ، یعنی قبر را به شکل لوزی شکل درآوردن مثل کوهان شتر که در روایات شیعه و سنی نقل شده است . تسطیح ، یعنی چهارگوش و یکنواخت درآوردن قبر است که خودجناب قسطلانی که از شخصیتهای برجستۀ اهل سنت است ، در کتاب ارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری ، ج۲ ، ص۴۶۸ میگوید :مراد از حدیث أبی الهیاج این نیست که قبرها را ویران کنیم و با زمین یکسان کنیم ؛ بلکه مراد این است که قبرها را مسطح کنیم ، در برابر کسانی که در صدر اسلام قبور را مسنم میکردند و به صورت لوزش شکل در میآورند .
همچنین بقیۀ روایاتی که استناد میکنند ، مثل :لعن الله الیهود والنصارى اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد.
صحیح البخاری : ۱/۱۱۰، کتاب الصلاه باب استقبال القبله. و ۲/۱۰۶ کتاب الجنائز، باب ما جاء فی عذاب القبر . ۴/۱۴۴ و ۵/۱۳۹، ۷/۴۱ ، صحیح مسلم : ۲/۶۷ باب النهى عن بناء القبور
که پیامبر سه چهار روز قبل از رحلتشان ؛ یعنی همان روزی وقتی که میخواست وصیت بنویسد و آن حضرت را متهم به هذیان کردند ، این روایت را فرمود .
در ثانی مسلمان در صدر اسلام در اطراف بیت الله الحرام قبر حضرت اسماعیل و حاجر در کنار بیت الله الحرام دفن است و بیش از ۳۰۰ پیامبر در مسجد الحرام دفن است .
سیرۀ حلبی ، ج۱ ، ص۲۵۰ ، مختصر کتاب البلدان فقیه همدانی ، ص ۱۷٫
مردم همگی در روی قبر حاجر و اسماعیل و ۳۰۰ پیامبر نماز میخوانند و از زمان پیامبر ، ائمه و بزرگان اهل سنت کسی اشکالی نکرده است .
از آن بالاتر ، خلیفۀ دوم وقتی بیت المقدس را فتح کرد ، قبر حضرت ابراهیم خلیل را ویران نکرد .
یا آیۀ ۱۲۵ سورۀ بقره :وَ اتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَ هِیمَ مُصَلًّى .
که خود ابن تیمیه میگوید :وقدمی إبراهیم الخلیل الذی لا شکّ به ونحن مع هذا قد أمرنا أن نتخذه مصلى .
اقتضاء الصراط المستقیم : ۲/۳۳۲، ط. دار عالم الکتب ، الطبعه السابعه ، سنه ۱۴۱۹٫
و دهها اشکال دیگری که این حدیث « لعن الله الیهود و النصاری … » دارد .
(تا اینجا تلخیصی از بیانات استاد دکتر قزوینی)
در ارتباط با حدیث ابوالهیاج که در صحیح مسلم آمده است ، جالب این جا است که قبل از این حدیث یک حدیث دیگر وجود دارد در همین باب که کاملاً بر خلاف وهابیت در مسألۀ تخریب قبور است . جای تعجب است که به حدیث اول این باب اشارهای نمیکنند ؛ ولی به حدیث دوم باب استناد میکنند . که ذکر میکند :
کنا مع فضاله بن عبید بأرض الروم برودس فتوفى صاحب لنا فامر فضاله بن عبید بقبره فسوى ثم قال سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یأمر بتسویتها.صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج ۳ – ص ۶۱ .
از خود همین حدیث در همین باب معلوم میشود که مراد از تسویۀ قبور ، تخریب قبور نیست . تخریب قبور در جایی است که شما قبری داشته باشید و قبلاً ساخته شده باشد ، بعد حضرت دستور داده باشد که این قبر را تسویه کنند ؛ اما اینجا گفته شده که در همان لحظه که رفیق آنها از دنیا رفت او را دفن کردند و قبر را تسویه کردند . این نشان میدهد که منظور تخریب قبر نیست ؛ چون اصلاً قبلاً قبری وجود نداشته است که بخواهند او را تخریب کنند . بنابراین تسویۀ قبور هیچ ربطی به تخریب قبور ندارد و همانطور که از بقیۀ شواهد پیداست ، روی قبر را بعد از دفن کردن صاف و یکسان میکنند و اجازه نمیدهند که برآمده باشد .
نکتۀ دیگر در مورد حدیث ابوالهیاج از بُعد محتوایی است. متن کامل حدیث این است که امیر المؤمنین میفرماید من تو را به همان مأموریتی میفرستم که پیامبر مرا به همان مأموریت فرستاد که بروی همۀ قبرها را تسویه کنی و بتها را هم بشکنی …
احادیث دیگری را اهل سنت نقل کردهاند که در مسند احمد است و در جاهایی دیگر هم هست که یک دستوری از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این باره نقل میکنند که پیامبر اکرم در تشییع جنازهای تشریف داشتند ، فردی را میفرستند و میگویند برو به مدینه و تمام قبرها را از بین ببر و همۀ تصاویر را از بین ببر و همۀ بتها را بشکن . او میرود و نمیتواند و حضرت امیر المؤمنین را مأمور میکنند . حضرت میرود و این کار را میکند و برمیگردد . در حدیث ابوالهیاج هم امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید که من تو را به همان مأموریتی میفرستم که پیامبر مرا فرستاده بود .
سؤالی که اینجا وجود دارد و باید همه ما و برادران اهل سنت به این نکته توجه کنند ، که امیر المؤمنین علیه السلام این دستور را در چه تاریخی به ابوالهیاج داده است ؟ همانطور که همین سؤال را میشود در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کرد . پیغمبر اکرم قبل از این که به مدینه هجرت کنند ، در اقلیت بودند و به هیچ وجهی امکان این را نداشتند که دستور بدهند برو به مدینه و همۀ بتها را از بین ببرید . به علاوه این که دستوری است که هیچ یک از مورخین اهل سنت در هیچ جایی چنین چیزی را ذکر نکردهاند که پیامبر اکرم قبل از آمدن به مدینه بعضیها را به مدینه فرستاده باشد تا همۀ بتها را از بین برده باشد و هیچ صدایی از هیچ مشرکی هم به گوش نرسیده باشد .
عین همین حدیث در مورد حدیث ابوالهیاج است . سؤال این است که امیر المؤمنین وقتی این دستور را به ابی الهیاج میدهد ، علی القاعده باید در زمان حکومت امیر المؤمنین علیه السلام باشد . امیر المؤمنین بعد از خلفای سه گانه به حکومت رسیدهاند . مگر میشود پیغمبر اکرم در مدینه حکومت کرده باشد ، همۀ کفار را مسلمان کرده باشد ، سه خلیفۀ دیگر آمدهاند و حکومت کردهاند ، هنوز که هنوز است ، مدینه یا یک شهر دیگر اسلامی هنوز بتپرست داشته باشد و هنوز بت در آنجا وجود داشته باشد ؟
چرا درهیچ جایی از تاریخ اشاره نشده است که کسی به دستور امیر المؤمنین آمده باشد و قبر ها را تخریب کرده باشد ؟ مگر بعد از خلافت آن سه نفر مگر هنوز در سرزمینهای اسلامی بت و بت پرست وجود داشته است ؟
منبع: سایت ولی عصر(عج)